توریا

اس ام اس شهادت و تسلیت امام رضا (ع)

اس ام اس تسلیت شهادت امام صادق علیه السلام

 میزند فرق علی٬ کعبه پلی روی بهشت

چه مراعات النظیریست

علی!

کعبه!!

بهشت!!!

شهادت مولی الموحدین حضرت علی (ع) تسلیت باد

التماس دعا

امشب سر مهربان نخلى خم شد

در کیسه نان بجاى خرما غم شد

در کنج خرابه ها زنى شیون کرد

همبازى کودکان کوفه کم شد

چشم گردون در عزای موسی جعفر گریست

دیده ی خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست

او که خود مظلوم و در بند ستمگر بود اسیر

بر غریبی شهید کربلا یک سر گریست

شهادت غریبانه امام کاظم(ع) تسلیت باد

زن مگو مرد آفرین روزگار/زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه/یک محمد یک علی یک فاطمه
وفات حضرت زینب تسلیت باد

به خاک عطر بهشتى پراکند اگر آید

نسیمى از طرف سامراى حضرت هادى

به عمر دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد

به لحظه‏ اى که کنم جان فداى حضرت هادى

شهادت امام نقی(ع) تسلیت باد

فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟

در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

ای همه دل‌ها، حرمت یا رضا
خلق خدا و کرمت یا رضا
جنّ و بشر، حور و ملک می‌برند
سجده به خاک حرمت یا رضا 

خونی چکید و حنجره ی خاک جان گرفت
بغضی شکست و دامن هفت آسمان گرفت
آبی که دستبوس عطش بود شعله زد
آتش، سراغ خیمه ی رنگین کمان گرفت

افراشت به کوی عشق، پرچم، عباس
در عشق، فشرده پایِ محکم، عباس
بی آب، از او گلشنِ دین شد سیراب
بی دست، گرفت دستِ عالَم، عباس 

چـه خـستـگی ای بـهتر از خـستـگیه بـعد از داربـست و سیـاهی زدن ؟
چـه دردی بـهتر از درد سر شونـه هــا بــعد از زنــجـیر زدن ؟
نــوکـری شغل شریـفیست، گـر تـو اربـاب بـاشی ...

از غم بی کسی ات حوصله سر می آید
دست و پا میزنی و خون به جگر می آید
در قدوم تو سر انداختن و جان دادن
به خدا از من عاشق شده بر می آید

ای دانش بی حدّت احیاگر دین حق
ای آینه ی ایزد ای نور مبین حق
ای خلق دو عالم مُحتاجِ دُعایت
یا حضرت باقر  جانها به فدایت

........1........
خاک بقیعت دل جلا، ای یادگار کربلا
قدرش فزون تر از طلا، ای یادگار کربلا
شمعی شدی در زندگی، روشن نمودی سوختی
غم ها کشیدی از بلا، ای یادگار کربلا
........2........

زمین و زمان با دلی سوزان بی قرار ِ ابنُ الرّضا شد
دل ِ محزونم دوباره باز،غصه دار ِ ابنُ الرّضا شد
بگیریم با چشم گریون، به سمتش دست توسّل
همون مولای جوونی، که پرپر شد مثل یک گُل

........1........
در حقیقت رنگ غم تغییر کرد
آخرین انگور هم تغییر کرد
در میان چشم انگور سیاه
جای آب و جای سَم تغییر کرد
........2........